۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

مملکته داریم؟

سالای پیش جایزه بانک ملت یه منزل مسکونی بود، امسال شده ۶۰ لیتر بنزین، سال دیگه میشه یه شونه تخم مرغ، سال بعدشم دوتا تافتون یه سنگک هم وسطش! مملکته داریم؟

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

مسلمان ایرانی از نگاه نشنال جئوگرافیک

!!سيزده بدر از نگاه خودمان؟؟؟

!!!گراز را در ۱۳ فروردین صدها نفر دنبال می کنند…و زیر ضربات پیاپی چوب و چماق و چاقو می کشند


هزاران نفر شاهد این ماجرا بودند

  گراز در میان جمعیت(حتما می دانید که حیوان وحشی اصلا دوست ندارد در کنار آدم آبتنی کند)از شدت خستگی به هر چاله آبی می رسید تنی به آب می زد تا آبی بخورد و کمی سرد شود

چند ساعت در حال دویدن با یک جمعیتی چوب بدست به دنبالش می توانید تصور کنید چه استرسی به آن حیوان وارد می شد.؟


با ضربه چوب به دست های جلویی خوک جمعیت بر سر خوک می ریزند

خوک هنوز زنده است و مشغول جان دادن است و مردم با چوب و سنگ به سرو بدنش ضربه می زنند که یکی دم خوک را یا چاقو می کند و صدای خوک به آسمان می رود …..دم را ۲۰ هزار تومان می خریدند و آن مرد مجال !مردن را به خوک نداد


  ران و دست ها به تاراج می رود و هستند کسانی که در کنار بساط خود کباب گراز را در ۱۳ بدر به دندان میگیرند

  گراز کشته شد با بدترین حالت ممکن ….در نهایت استرس و فشار….

کاشکی تنها صدای گلوله ای بود و خلاص


یکی دندان های جلویی را کند تا برای پدرش انگشتر درست کند!!!؟؟؟

**********************
اين جماعت از قماش همون جماعتي هستن كه تو محرم جمع ميشن تا جون دادن گاو و گوسفندو ببين و نيششون مثل ابلها تا بناگوششون بازه ، 
...واقعا غربيا حق داشتن كه ازمون حق توحش ميگرفتن
اون بچه 4-5 ساله رو تو عكس سوم ببينين چطور داره به تيكه تيكه شدن حيوون نگاه ميكنه...اين بچه در آينده چي ميخواد بشه؟؟؟
اين از مردممون و اونم از سفير انگليسمون كه براي هديه عروسي پرنس ويليام ، گوسفند و چاقو برده تا جلوي عروس و داماد قربوني كنه!!!

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

شیخ ما

روزی شیخ به گشت و گذار در نت همی پرداخت و لکن سرعت اینترنت ایران به سرعت الاغ پیر لنگ لوکی می مانست که کُره ای در شکم دارد و باری بر کول !
پس هیچ سایتی نبود مگر آن که تا لود شدنش شیخ چهار رکعت نماز همی گذاردی.
نوبت به لغت نامه دهخدا برسید . شیخ به انگشت تدبیر اینتر بزد و 
بالا آمد آن صفحه ی نحس شوم *** دق دهنده ی مردم مرز و بوم
پس شگفتی مریدان را درگرفت. شیخ را پرسیدند : یا شیخ این لغت نامه ای بود. این دیگر چرا ؟
شیخ بگریست 
لغتنامه مملو زلغات کهن و نو***چه ربطی داشت به سیاست و پو.ر.نو
که چنینش کردند پیلتر و مسدود *** گناه دهخدای ادیب دیگر چه بود ؟
و مریدان آنقدر بگریستند و نعره کشیدند تا تسمه موتورشان بسوخت.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

شیخ

مریدی “تگری زنان” نزد شیخ برفت و گفت یا شیخ حالم دریاب که بغایت رسید.
شیخ فرمود : مریدا تو را چه شده ؟
عرض کرد : مرادا ! چشمانم ز حدقه درآمده ، خون در کله ام جمع بشده ، جهان در پیش چشمانم تیره گشته و شاخی بر سرم سبز شده.
شیخ فرمود : چیزی نیست ، یحتمل بعد از اخبار BBC ، اخبار بیست و سی بدیده ای.
و مریدان نعره ها و فغان ها زدند.